- حیص بیص (حَ صَ بَ صَ)
بفتح اول هر دو و آخر هر دو و بکسر آخر هر دو و بفتح اول و کسر آخر و حاص باص یا حاص باص ، به معنی سختی و تنگی و اختلاطی که چاره و گریزی ازآن نباشد. (منتهی الارب). گویند فلان وقع فی حیص و بیص. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). جنگ و غوغا، لفظ اول به معنی یکسو افتادن از راه و ثانی، به معنی سختی و تنگی. (غیاث، از منتخب). گیرودار. مخمصه: در این حیص و بیص، در این گیرودار. (یادداشت مرحوم دهخدا).
چنان رنجیده طبع از حیص و بیص دید و وادیدم
که کار صور محشر میکندنقارۀ عیدم.
محسن تأثیر (از آنندراج)
چنان رنجیده طبع از حیص و بیص دید و وادیدم
که کار صور محشر میکندنقارۀ عیدم.
محسن تأثیر (از آنندراج)
